معنی کارگردان فقید فیلم دلشدگان
حل جدول
علی حاتمی
کارگردان فیلم دلشدگان
علی حاتمی
کارگردان دلشدگان
علی حاتمی
کارگردان فقید
حاتمی
جلال مقدم
کارگردان فقید فیلم بازمانده
سیف ا... داد
کارگردان فقید فیلم محاکمه
ایرج قادری
کارگردان فقید فیلم شبکه
ایرج قادری
کارگردان فقید فیلم گالان
امیر قویدل
کارگردان فقید فیلم مادر
علی حاتمی
کارگردان فقید فیلم چمدان
جلال مقدم
کارگردان فقید هزاردستان
حاتمی
کارگردان فقید ایرانی
کیارستمی
لغت نامه دهخدا
دلشدگان. [دِ ش ُ دَ / دِ] (ن مف مرکب) ج ِدلشده. مردم پریشان و مضطرب: بر کران آب فرود آمدیم بی ترتیب چون دلشدگان. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 634). || عاشقان. شیفتگان:
از اشک دلشدگان گوهرنثار زمین
وز آه سوختگان عنبربخار هوا.
خاقانی.
آنکه از سنبل او غالیه تابی دارد
باز با دلشدگان ناز و عتابی دارد.
حافظ.
دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد
یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد.
حافظ.
بس تجربه کردیم درین دیر مکافات
با دلشدگان هرکه در افتاد برافتاد.
خواجه ٔ شیراز (از آنندراج).
رجوع به دلشده شود.
فقید
فقید. [ف َ] (ع ص) گم کرده شده. مات غیر فقید و لاحمید؛ یعنی بمرد و کسی پروای آن نکرد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). در تداول امروز، برای مرده ای که بخواهند از او به احترام یاد کنند به کار برند. (یادداشت مؤلف).
- فقیدالمثل، بی مثل وعدیم النظیر. (غیاث) (آنندراج).
معادل ابجد
1259